در باره پایداری گروه های محلی

امروز قرار است که در یک جلسه آنلاین دو ساعته در باره پایداری گروه های محلی صحبت کنم. برای این که بتوانم از عهده این مهم برآیم، ابتدا تعریفی از پایداری ارائه می کنم (پایداری اجتماع، پایداری محیط زیست و منابع) و اقتصاد. و البته همین مفهوم را بسط می دهم و آن را به پایداری گروه های محلی متصل می کنم. در باره پایداری گروه های محلی، حداقل در باره پایداری برنامه ای، پایداری مالی (منابع)، پایداری نقش ها و پویایی گروه، پایداری حقوقی و پایداری ارتباطات صحبت خواهم کرد. البته در باره بهبود مستمر هم حتما سخن خواهم گفت و سعی می کنم نشان دهم که چگونه اگر بهبود مستمر درست انجام شود، حتما بازخوردهایی که از آن گرفته می شود، می تواند به پایداری گروه های محلی کمک کند. 

اما غرض از این نوشته این نیست که در باره جلسه آنلاین امروز بعد از ظهر سخن بگویم. صحبت در باره مقاله ای است که بر حسب اتفاق در اینترنت یافتم. عنوان این مقاله این است: «اثرات گروه های توسعه روستایی بر پایداری اقتصادی فضا مورد: روستاهای بخش مرکزی شهرستان سربیشه». دراین مقاله هر سه نویسنده یعنی آقایان فال سلیمان (محمود)، حجتی پور (گلسار)، و میکانیکی (جواد) بر این باورند که این گروه ها مؤثر بوده اند. خلاصه مقاله را در اینجا آورده ام. آن را با دقت بخوانید. لینک مقاله را نیز گذاشته ام. 

 

عرصه روستایی شهرستان سربیشه از جمله نواحی کم برخورداری بوده که با هدف بهبود وضع نابسامان منابع طبیعی و کاهش اثرات محیط زیستی ناشی از فقر حاکم بر روستاها، با همکاری دو نهاد بین المللی (برنامه عمران ملل متحد و بخش تسهیلات محیط زیستی بانک جهانی) اقدام به اجرای پروژه ترسیب کربن شده است. به دنبال اجرای پروژه یاد شده، گسترش گروه های توسعه روستایی و ایجاد صندوق های خرد اعتباری، از اهم اقداماتی بوده که با هدف توانمندسازی و بهبود وضعیت اقتصادی جامعه روستایی پیگیری شده است. با توجه به گذشت بیش از یک دهه از اقدامات یاد شده، این پرسش اساسی مطرح است که «در طول اجرای پروژه و گسترش گروه های توسعه روستایی، وضعیت پایداری اقتصاد در روستاهای بخش مرکزی شهرستان سربیشه چه تغییراتی داشته است؟ » به منظور پاسخ به سوال یاد شده، به مطالعه ی 20 روستا پرداخته شد. داده ها به کمک مطالعات اسنادی و میدانی گردآوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نماگرهای آمار توصیفی و آمار استباطی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان داد ایجاد و گسترش گروه های توسعه روستایی منجر به بهبود پایداری اقتصادی فضا در روستاهای دارای گروه توسعه شده است. در حقیقت گروه های توسعه روستایی با مکانیزم صندوق های خرد اعتباری، سهولت دستیابی به منابع مالی را برای روستائیان در "شرایط پیش از تولید"، "در حین تولید" و "مراحل سخت فروش" فراهم ساخته است. پس از کمک به توانمندی روستائیان از حیث مالی و دانشی، آنان ضمن تقویت فعالیت های از پیش برخوردار، زمینه ای برای فعالیت های جدید در روستاها یافته که می توان در قالب کسب و کارهای جدید در روستاهای بخش مرکزی شهرستان سربیشه (به ویژه روستاهای دارای گروه توسعه روستایی) اعم از آرایشگری، شیرینی پزی، عرق گیری و عروسک سازی مشاهده نمود. ترکیب فعالیت های تقویت شده ی قبلی و پایابی فعالیت های اقتصادی نوظهور در اقتصاد محلی منجر شده تا تبعاتی همچون مازاد اقتصادی و رشد سهم افراد از منابع (تقویت مالکیت) پدیدار شود.

 

 

https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=527119

 

 

کتاب توسعه پایدار روستایی منتشر شد

توسعه پایدار روستایی، مروری بر رویکردها، تجربه ها و درس ها توسط انتشارات برگ زیتون در همین خرداد ماه هزار و چهارصد منتشر شد.‌ این کتاب در شش فصل تنظیم شده است: فصل یکم مروری کوتاه بر سیاستگذاری برای روستاها در پنج دهه گذشته است‌ فصل دوم به برنامه ریزی روستایی در کشور در چارچوب برنامه های عمرانی در دوران پهلوی و برنامه های پنج ساله توسعه بعد از انقلاب می پردازد. فصل سوم یکی از فصل های جالب این کتاب است که ناحیه محوری در توسعه پایدار روستایی را مطرح می کند و از نگاه متفاوتی این رویکرد را باز می کند و همچنین مدیریت دانش و ظرفیت سازی را  در این ارتباط مرور می کند. فصل چهارم به یکپارچگی پرداخته و نگاهی کوتاه به طرح منظومه های روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و نیز طرح توسعه کسب و کار و اشتغال پایدار یا تکاپو دارد. در همین فصل به ضرورت رویکرد یکپارچگی هم می پردازد. فصل پنجم به مشارکت و توسعه پایدار روستایی می پردازد و با نگاهی تاریخی، سیر تحولات نگرش به مشارکت در توسعه روستایی را ترسیم می کند و از آن جمله به مشارکت محلی می پردازد. در همین جا مشارکت های سنتی، مشارکت برای معیشت، ظرفیت سازی اجتماع محلی، مشارکت زنان روستایی، صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی و طرح بازنگری مروجان زن روستایی طرح شده اند. فصل ششم یا فصل پایانی کتاب هفت ابتکار مرتبط با موضوعات طرح شده را مرور می کند: مدیریت مشارکت سیستمی جامع تولید در احیای دریاچه ارومیه، محصول سالم زندگی سالم معیشت پایدار، طرح جایگزینی سوخت فسیلی انرژی های نو و حفاظت از محیط زیست، تشکیل صندوق های خرد در مناطق عشایری و توانمندی زنان عشایری، طرح انتخاب تسهیلگر و مشارکت طلبی زنان عشایر، یک تعاونی نمونه روستایی و مختصری در باره روش بسیج اجتماعی و اعتبارات خرد و سازمان های محلی.

این کتاب با همکاری اعضای انجمن بوم پژوهان تدوین شده است: سعید نوری نشاط، مهدی الماسی، محبوبه بابایی محمدی، مریم عطاریه و ناهید الماسی. همین کتاب توسط سعید نوری نشاط به زبان انگلیسی هم منتشر شده است.

رویکرد ناحیه محور در توسعه روستایی پایدار

در کتابی که به تازگی منتشر شده است در باره این رویکرد چنین نوشته ایم: 

"... برنامه‌ریزی ناحیه محور یعنی برنامهریزی توسعه با مشارکت ذینفعان متعدد و به صورت یکپارچه و تلفیقی در ناحیه مشخصی از سرزمین (که میتواند یک شهرستان یا بخشی از یک شهرستان باشد) و اجرای آن با این نگاه که آینده مطلوب در آنجا ایجاد شود و این کار با مشارکت ذینفعان و نقش‌پذیری جوامع محلی و سرمایهگذاری راهبردی در آن منطقه تأمین گردد. به کارگیری این رویکرد مستلزم این است که بازیگران متعددی در سطوح مختلف و از بخشهای متنوع در سطح مرکزی و محلی کشور با هم همراه شوند و مشترکاً برای تعریف اولویتها با تکیه بر راهبردهای توسعه پایدار در یک سطح محلی برنامه ریزی و اجرا کنند (ECLAC, 2017).

در این تعریف چند مؤلفه است که باید با دقت به آنها توجه کرد:

مسئله یا مسائل ناحیه در همان ناحیه قابل حل باشد و لازم نباشد که در سطح ملی کاری انجام شود.

رویکردهای ناحیه محور ”یکپارچه“ است به این معنا که مسائل خاص ناحیه به شکل جامع، کل‌نگر و یکپارچه مورد بررسی قرار می‌دهد و در این صورت، تعامل بین بازیگران در آن ناحیه ضروری است. گاه ممکن است که راه حل بخشی باشد اما نیاز به رویکرد بین بخشی دارد تا در عمل مسئله رفع گردد. در این صورت این رویکرد بر مشارکت ذینفعان متفاوت در ناحیه تأکید دارد. با این نگاه، ناحیه محوری از تفکر سیستمی بهره میبرد.

رویکردهای ناحیه محور“فراگیر“ است به این معنا که این برنامه ”جوامع و همه گروه‌های هدف را در بر می‌گیرد.“ در واقع ممکن است گروه محروم خاصی هم انتخاب شود اما لازم است که کل جوامع ناحیه هدف قرار گیرد. رویکرد ناحیه محور تبعیض آمیز نیست.

رویکردهای  ناحیه محور ”مشارکتی“ است به این معنا که رفع مسئله یا نیاز، مشارکت همه ذینفعان منطقه و بهویژه جوامع محلی را می‌طلبد.

برنامههای ناحیه محور از رویکرد پایین به بالا بهره میبرد. پیوندهای افقی (یعنی شبکه‌سازی بین جوامع و ذینفعان در همان سطح) و پیوندهای عمودی (یعنی بین سطوح مختلف برنامه ریزی و تصمیمگیری) هر دو اثربخش هستند. حتی اصلاحات نهادی در سطح ملی هم در نتیجه پیوند با سطح خرد و با در نظر گرفتن ملاحظات سطح کلان مقدور میشود.

و سرانجام اینکه، برنامههای  ناحیه محور باید ”انعطاف پذیر“ باشند به این معنا که باید نسبت به تغییرات در ناحیه حساس و پاسخگو باشند.  

در ایران، مؤلفه‌هایی که برای ناحیه محوری گفته شده است به شکل‌های متنوع در برنامه‌های مختلف توسعه پایدار روستایی به کار رفته است. برای مثال، موضوع یکپارچگی از جمله موضوعاتی است که در  سال‌های اخیر بدان توجه شده است. همچنین مشارکت جوامع محلی و به کارگیری رویکردهای پایین به بالا از جمله مؤلفه‌های دیگری است که در پروژه‌ها و طرح‌های مختلف به کار گرفته شده است. با همین نگاه بوده است که بخش‌هایی از این کتاب به موضوع یکپارچگی و انسجام، و مشارکت اختصاص یافته است تا تجربه‌ها و درس‌های موجود در پروژه های روستایی در ایران مرور گردد. "

برای اطلاع بیشتر، حتما فصل سوم کتاب «توسعه روستایی پایدار، مروری بر رویکردها، تجربه ها و درس ها» را بخوانید. 

 

توسعه روستایی ناحیه محور

فرصتی شد که در روزهای دهم و یازدهم آذر ماه نود و هشت در کارگاهی در خصوص توسعه روستایی ناحیه محور - در کنار دوستان بوم پژوهان - حاضر شوم. کارگاه بخشی از یک فرآیند بزرگتر برای تدوین یک سند توسعه روستایی ناحیه محور بود. شرکت کنندگان از بخش های مختلف دولتی، عمومی و غیردولتی بودند و تسهیلگری در چنین کارگاهی بسیار دشوار می نمود. چند موضوع است که در این نوشته کوتاه خاطر نشان خواهم کرد. اینها موضوعاتی است که در کارگاه مطرح شد: 

1- توسعه روستایی ناحیه محور چیست؟ خانم ژنژامبر کارشناس برنامه عمران ملل متحد در ارائه خود در باره توسعه روستایی ناحیه محور آن را چنین تعریف کردند: "برنامه ریزی توسعه با مشارکت ذی نفعان  متعدد و به صورت تلفیقی و یکپارچه در ناحیه مشخصی از سرزمین و اجرای آن با این نگاه که آینده مطلوب در آنجا ایجاد شود و این کار با سرمایه گذاری راهبردی در آن منطقه تأمین گردد." چند نکته در این تعریف اهمیت دارد. یکی اینکه این توسعه نقطه ای نیست. یعنی در یک روستا یا چند روستا رخ نمی دهد بلکه در ناحیه مشخصی از سرزمین برنامه ریزی می شود. وقتی که گفته می شود ناحیه ای مشخصی از سرزمین منظور این است که می تواند در یک حوضه آبخیز باشد که بالادست و پایین دست را با هم در برنامه لحاظ کند، می تواند در یک دشت باشد که مجموعه ای از روستاها به واسطه کشاورزی در آنجا شکل گرفته اند یا اینکه ممکن است در یک منطقه عشایری باشد که ییلاق و قشلاق و میان بند آن را در برگیرد. همچنین در این تعریف آمده است که این برنامه ریزی با مشارکت ذی نفعان رخ می دهد. در واقع یک برنامه بین بخشی یا میان بخشی است یا حتی می تواند یک برنامه فرابخشی با حضور بخش ها باشد. به هر حال وقتی که گفته می شود که این کار با سرمایه گذاری راهبردی در آن منطقه تأمین می گردد منظور این است که همه بخش ها توان و انرژی خود را به کار می گیرند. 

2. تلقی من این است که در چنین برنامه ای حتما مشارکت مردم محلی در آن سرزمین لحاظ می شود. این برنامه نمی تواند برنامه ای بدون در نظر گرفتن مردم باشد. این فقط نهادهای دولتی نیستند که در آن نقش دارند بلکه مردم محلی حتما باید در فرآیند برنامه ریزی و اجرا و پایش و ارزشیابی نقش داشته باشند. با این نگاه این برنامه باید یک برنامه داشته محور باشد یعنی با در نظر گرفتن سرمایه های محلی صورت گیرد. 

3. آنچه که در کارگاه مشاهده کردم این است که هر یک از بخش های دولتی برای خود برنامه ای دارند. برخی از برنامه ها فقط بخشی هستند یعنی اینکه فقط به آنچه که مأموریت دستگاه خودشان است می پردازند. اگر حتی برنامه ای طراحی شده است که در آن دستگاه های دیگر دیده شده است آن برنامه به گونه ای است که باید با مدیریت آن بخش صورت گیرد. اما آنچه که در برنامه ریزی ناحیه محور دیده می شود این است که دست اندرکاران شروع به همکاری نمایند و به گونه ای یک پازل برنامه ای را تکمیل کنند به گونه ای که منابع و توان کارشناسی خود را به اشتراک بگذارند. در بیان این کار ساده است اما در عمل کار دشواری است زیرا نیاز به یک همکاری شبکه ای دارد تا محقق گردد. این همکاری باید به گونه ای باشد که این دست اندرکاران در نشست ها و جلسات متعدد به جایی برسند که بتوانند با هم همکاری کنند. 

4. شاید یک نکته دیگر میزان انعطاف پذیری دستگاه ها در همکاری با هم است. این انعطاف در سطح کلان ممکن است بیشتر باشد. یک وزیر با یک امضاء ممکن است تسهیل کننده یک فرآیند باشد. اما وقتی که در سطوح دولتی به سمت پایین می رویم این انعطاف پذیری کمتر می شود. در واقع در سطوح پایین سلسله مراتب افراد تابع دستورات و اوامر سطوح بالاتر هستند. در این صورت باید طراحی به گونه ای باشد که این انعطاف در سطوح پایین فراهم آید (نیاز به یک فضای توان افزا داریم). در عین حال هر بخش باید خود را آماده کند که این همکاری ها در سطوح پایین تر فراهم آید. 

5. موضوع برنامه ریزی منسجم مبتنی بر همکاری دستگاه ها با هم موضوع تازه ای نیست. این کار در جریان پروژه منارید هم دنبال می شد. دشواری های خاص خود را دارد. دولت برای تسهیل این همکاری کمیته برنامه ریزی را در سطح استان قرار داده است اما به نظر می آید که این همکاری ها در سطح شهرستان جدی تر است و لزوم آن بیشتر احساس می شود. تمرین این انسجام ضرورت دارد و نتیجه هم به این رودی فراهم نمی شود. این تمرین باید پیوسته صورت گیرد. 

6. تأکید بر مشارکت زنان پیوسته در کارگاه تکرار می شد و این موضوع وقتی که بیشتر اهمیت می یابد که به سطح محلی می رسیم. هر چند کارگاه هنوز در مراحل مقدماتی برنامه ریزی بود اما باید این مشارکت ضروری است. در کارگاه زنان مشارکت فعالی داشتند و این جای امیدواری دارد. همین تمرین باید در سطوح پایین تر نیز تمرین شود. 

7. عشایر هم باید دارای جایگاه باشند. این تأکیدی است که دوستان شرکت کننده از سازمان عشایری بر آن اصرار می ورزیدند. آنان دوست نداشتند که عشایر فقط به پیوست واژه روستا تکرار شوند. آنان می خواستند که به طور واقعی عشایر در این برنامه به دقت لحاظ شوند. به علل مختلف، پراکنش عشایر در ایران یکسان نیست و برخی از نقاط فقط دارای تراکم جمعیتی عشایر هستند. رشد شهرنشینی در ایران، تبدیل اراضی به کاربرهای مختلف و جاذبه های زندگی شهری باعث شده است که از جمعیت عشایری بکاهد. مناطقی از ایران همچنان جایگاه عشایر باقی مانده است که بیشتر در زاگرس مرکزی هستند. 

8. هر گونه برنامه ای باید به گونه ای باشد که آب و خاک و تنوع زیستی حفظ شود. حضور نماینده سازمان حفاظت محیط زیست و نیز نماینده سازمان جنگل ها و مراتع در کارگاه کمک کرد که آنان به فراخور مباحث بر حفاظت از منابع طبیعی در کشور تأکید کنند. منابع طبیعی یکی از سرمایه های اصلی روستاییان است و بدون حفاظت پایدار از این منابع نمی توان صحبت از یک برنامه درست نمود. این موضوع دیگری بود که در کارگاه پیوسته مطرح شد. 

9. موضوع گردشگری به عنوان یکی از روش های درآمدزایی برای روستاییان در کنار کشاورزی مطرح شد. در ضمن در جریان این مباحث این موضوع هم طرح شد که باید از میراث روستایی نیز حفاظت نمود. هم بر میراث ملموس تأکید شد و هم بر میراث ناملموس. همچنین در مواردی نیز بر گردشگری اجتماع محور (یا جامعه محور) تأکید شد.