نگاهی کوتاه به فرایندهای تسهیلگری (رویکرد کورت لوین در باب تغییر)
پیش از این، بارها و بارها، تأکید کرده ام که چه اندازه فرایند تسهیلگری برای تسهیلگر یا گروه تسهیلگری اهمیت دارد. بارها گفته ام که لازم است برای آن وقت بگذارد و حتی ظرایف آن را نیز مشخص کنید. گفته ام که چگونه می شود که به تدریج فرایند را با گروه هدف یا اجتماع محلی به اشتراک می گذارید و بعد این را هم تأکید کرده ام که لازم است همین فرایند تسهیلگری را پیش از خروج به خود گروه هدف یا اجتماع محلی بسپارید. اینک نمی خواهم در این خصوص بنویسم. بیشتر متمرکز بر این هستم که چه اتفاق کلی در این مسیر تسهیلگری رخ می دهد.
می خواهم به اندیشه های کورت لوین (Kurt Lewin) در باره تغییر اشاره کنم. البته با این نگاه که هر تغییری که رخ خواهد داد، تغییر باب میل تسهیلگر نخواهد بود، بلکه تغییری درونزا و مطابق با آنچه است که گروه هدف (یا اجتماع محلی) طلب می کند. لوین در ارائه مدل تغییر خود برای سازمان ها، به فرایند "خروج از انجماد"، "تغییر"، و "دوباره منجمدسازی" اشاره کرده است. این روش شامل آماده سازی کارکنان برای تغییر (خروج از انجماد)، ایجاد تغییرات و در نهایت ادغام و عادی سازی این تغییرات در سازمان است. من این سه مرحله بدین صورت و با تکیه بر مفاهیم تسهیلگری چنین نوشته ام: "یخ شکنی"، "تسهیل تغییر" و "بازگشت به کار و زندگی". در اینجا یخ شکنی به معنایی وسیع تر از آنچه که در ادبیات تسهیلگری به کار می رود به کار رفته است. یخ شکنی معمولا در ابتدای کارگاه ها، به روشی گفته می شود که شرکت کنندگان را با هم و با تسهیلگر صمیمی می کند و آنها را برای کارگاه آماده می سازد. در اینجا به یک فرایند طولانی تر گفته می شود که تسهیلگر موفق می شود همان یخ شکنی را در سطحی گسترده تر و با گروه هدفش در یک زمان طولانی تر انجام دهد. برای درک بهتر این طور فرض کنید که قرار است که یک بلوک یخ به شکل تازه ای تبدیل شود. بلوک یخ را نمی توان بدون شکستن به شکل جدید مجبور کرد. باید آب شود، در قالب ریخته شود و دوباره یخ بزند تا شکل جدید را بگیرد. این مثال فقط برای تصوری فیزیکی از مسئله است. در مسائل مرتبط با جامعه، این طور آب شدن یخ، قالب گیری و دوباره یخ زدن صورت نمی گیرد و اصولا تسهیلگران با این رویکرد با موضوع روبرو نمی شوند. این مثال فقط برای درک بهتر زده شد. به عبارتی اعتمادسازی، صمیمی شدن و ایجاد ارتباطات برای یک اجتماع سازی اولیه لازم است تا بتوان تغییر را تسهیل کرد و این تغییر - تأکید می کنم - تغییر مورد علاقه تسهیلگر نیست بلکه تغییری است که خود اجتماع آن را شکل می دهد، و لازم است که تسهیلگر کمترین مداخله را در آن داشته باشد (تسهیلگری نامداخله گر).