چهار دسته بندی قدرت در گروه ها
دکتر پائولا جرد بلوم (Paula Jorde Bloom)، از جمله پژوهشگران برجسته و بنیانگذار مرکز مک کورمیک برای رهبری در دوران کودکی در دانشگاه ملی لوئیس در ویلینگ ایالت ایلینوی آمریکا است. ایشان کتابی در سال 2000 منتشر کرده است تحت عنوان: «حلقه نفوذ: اجرای تصمیمگیری مشترک و مدیریت مشارکتی». در این کتاب، وی چهار استعاره از قدرت در گروهها ارائه میکند که به نظرم مناسب است که تسهیلگران از آن مطلع باشند.
شیرینی قدرت (Power Pie). در این حالت، قدرت منبعی محدود و کمیاب است. اگر رهبر گروه قدرت را از دست بدهد، اعضای گروه قدرت بیشتری به دست میآورند.
ترازوی تعادل بخش (Balancing Scale). در این حالت نیز، قدرت منبعی محدود و کمیاب است. اگر رهبر گروه قدرت را از دست بدهد، توازن قدرت ممکن است به نفع شخص دیگری تغییر کند. اگر اعضای گروه بر این باور باشند که قدرت کمیاب است، ممکن است شروع به کسب این قدرت کنند و تمایلی به اشتراک گذاری اطلاعات نداشته باشند.
شمعها (Candles). قدرت پویا و نامحدود است. اگر رهبر با روشن کردن شمع یکی دیگر از اعضای گروه، در اتاقی تاریک قدرت را به اشتراک بگذارد، از قدرت رهبر گروه کاسته نمیشود و نور اتاق افزایش مییابد.
گله غازها (Flock of Geese). قدرت پویا و نامحدود است. غازها پرندگانی اجتماعی هستند و دسته غازهای مهاجر به صورت V حرکت می کنند زیرا به آنها اجازه می دهد بیشتر در هنگام پرواز سر بخورند و انرژی خود را حفظ کنند. غازها به نوبت پیشرو می شوند و در رأس این V قرار میگیرند. گله غاز با استفاده از این شکل، می تواند هفتاد درصد دورتر از پرندهای پرواز کند که به تنهایی پرواز می کند. بدین ترتیب می توان گفت که گله غازها نمادی از همکاری جمعی در جریان سفر باشد. در این حالت، پیشرو شدن یا رهبر گروه بودن، فقط برای مدتی است که در رأس گروه قرار می گیری. اما می دانی که زمانی خواهد رسید که خسته میشوی و باید این کار را به غاز دیگری بسپاری.
در حالت شیرینی قدرت، تسهیلگر تلاش خود را می کند اما رهبر گروه، قدرت را دوست دارد و قصدی هم برای از دست دادن ندارد. روشهای تسهیلگری کمک می کند که رهبر گروه قدرتش را از دست دهد تا اعضای گروه قدرت بیشتری به دست آورند اما نگاه رهبر گروه این است که این قدرت به او اختصاص دارد. اعضای گروه هم به دنبال کسب قدرت نیستند. البته این نگاه رهبر گروه مبنی بر حفظ قدرت اثرگذار است زیرا رهبر گروه حاضر نیست شیرینی قدرت را با دیگر اعضای گروه به اشتراک بگذارد. در حالت دوم، ترازویی وجود دارد که تعادل ایجاد می کند اما در این حالت هم، رهبر گروه به دنبال از دست دادن قدرت نیست اما تسهیلگری کمک می کند که رهبر گروه قدرتش را از دست دهد، اما نگاه رهبر گروه و اعضای گروه این است که باید بتوانند قدرت به دست آورند. هر چند همه اعضای گروه به دنبال به دست آوردن قدرت هستند اما باز هم باور اعضای گروه این نیست که مشارکت کنند و فقط حس داشتن قدرت برایشان مهم است. در این صورت باز هم اتفاق خوبی نمی افتد.
اما در حالت سوم، رهبر گروه به این اندازه از بینش رسیده است که خوب است اعضای گروه مشارکت کنند. اعضای گروه چنین بینشی ندارد. اما تسهیلگری کمک کرده است که رهبر گروه کمک کند که اعضای گروه مشارکت داشته باشند. در این حالت، قدرت پویا و نامحدود است اما دقت داشته باشیم هر چند که رهبر گروه به اعضا قدرت می دهد اما اعضا چنین باوری ندارند، هر چند ممکن است مشارکت کنند.
در حالت چهارم، همه اعضای گروه بر این باورند که سهمی دارند. هر کسی که رهبر گروه می شود می داند که برای پشبرد اهداف گروه مشارکت می کند اما این فقط برای مدتی است که در موقعیت پیشرو بودن قرار دارد. بعد نوبت دیگری خواهد شد. در این حالت، قدرت هم پویاست و هم نامحدود و تفاوت آن با حالت سوم این است که همه اعضای گروه باور دارند که می توانند گروهی با هم پیش روند. می توان گفت که سبک رهبری گروه، در اینجا تسهیل کننده است، و همه اعضای گروه به صورت معناداری در کار گروهی مشارکت دارند. در اینجا، مالکیت بر نتایج کار گروهی و تعهد تک تک اعضای گروه باعث می شود که گروه مؤثرتری شکل گیرد.
هر چهار شکل فوق را تجربه کرده ام. به هر حال آنچه در اینجا اهمیت دارد این است که اعضای گروه مفهوم مشارکت و قدرت در گروه را به خوبی درک کرده باشند. هر اندازه این درک عمیق تر شوند ممکن است بیشتر به «دسته غازها» نزدیکتر شویم.
منتظر نظرات شما در خصوص این متن هستم.