پیش از این توضیح داده ایم که وظیفه تسهیلگر این است که به فرایند بپردازد. اینک می خواهیم بدانیم در تسهیلگری، این فرایند به چه معنایی است. ویراستاران فارسی معتقدند که «الف» فرایند را باید «بدون کلاه» نوشت و در این صورت اگر آن را به این صورت بنویسیم: فرآیند، اشتباه خواهد بود. در برخی از متون به جای فرایند از فراگرد یا پروسه استفاده شده است. در تسهیلگری، فرایند یعنی مجموعهای از گام های سازمان یافته و دارای ساختار و مرتبط به هم که در طی زمان منجر به توان افزایی اجتماع محلی شود. تغییرات ایجاد شده در اجتماع محلی ممکن است که به واسطه این فرایند آغاز شونده باشد هرچند که باید پذیرفت که مردم محلی (یا گروه های محلی یا گروه پیشرو) نقش مهمی در شکل گیری مشارکت دارد و در این صورت، هر اندازه که فرایند توسط تسهیلگر/تسهیلگران یا مؤسسه تسهیلگری طراحی شده باشد، اما به واقع این حاصل مشارکت مردم است. تفکر در باره فرایند و طراحی آن و حتی ارزشیابی آن به تدریج به اجتماع محلی سپرده می شود و در این صورت، فرایندی نیست که تسهیلگر پیوسته درگیر آن باشد بلکه جایی باید از آن خارج گردد.
در باره فرایند شش پرسش مهم پرسیدیم و از دوستان شرکت کننده هم درخواست کردیم که خود به دلخواه یکی از گروه ها انتخاب کنند و با هم گفت و گو کنند و پس از یک بارش افکار اولیه، جمع بندی آن را در گروه اصلی به اشتراک بگذارند. ابتدا شش پرسش مهم را مطرح می کنیم:
پرسش نخست. ورود به اجتماع محلی به شیوه های مختلفی صورت می گیرد. همه چیز از ارتباط آغاز می شود: مثلا دختر جوانی که با مادرهای روستا ارتباط می گیرد و با آنان صمیمی می شود؛ تسهیلگری که با اعضای شورای روستا صحبت می کند و آنان زمینه ورود را فراهم می کنند. گروهی که با برگزاری یک نمایشگاه از هنرهای دستی در روستا، ورود خود را شکل می دهند. گروه دیگری که با نمایش یک فیلم از کارهای انجام شده در روستای دیگر کارشان را آغاز می کنند. گاهی برگزاری یک نشست عمومی در مسجد روستا، شروع کار است. به نظر شما در ورود به روستا چه ملاحظاتی را باید رعایت کنیم (حداقل پنج ملاحظه).
گروه در پاسخ به پرسش نوشت:
۱. شایسته است با حامیان گروه تسهیلگری مانند معتمدین ارتباط های لازم را ایجاد کرد؛
۲. ورود باید تدریجی باشد، از ورود آنی و دفعتی پرهیز کنیم؛
۳. باید همراه مردم یا گروه محلی حرکت کنیم یا جلوی آنان؛
۴. در همان ورود باید به تشکیل یک شبکه کارآمد و منسجم و همچنین به خروج از گروه / اجتماع محلی اندیشید؛ فکر کرد؛
۵. آمادگی داشتن برای مواجه با پرسش ها و حتی رفتارهای ناخوشایند؛ صبوری پیشه کنیم؛
۶. احترام به باورها، هنجارها و آیین های مردم و اعتمادسازی؛
۷. جا انداختن این نکته که مشارکت در پروژه به نفع اجتماع محلی و تک تک اعضا است.
پرسش دوم. لازم است که هر جلسه با یک پایان خوش به پایان برسد. این بخشی از فرآیند لایفنک هر جلسه ای است که در روستا برگزار می شود. در اینجا دو پرسش داریم: یکی اینکه هر جلسه ای که به پایان می رسد، در پایان چه بخش هایی داریم؟ چه مواردی باید در پایان جلسه ای در روستا پیش بینی شود؟ و دوم اینکه چند مثال هیجان انگیز برای پایان خوش یک جلسه در روستا بزنید؟
گروه در پاسخ به پرسش نوشت: لازم است که هر جلسه ای با یک پایان خوش به پایان برسد. این بخشی از فرآیند لایفنک هر جلسه است که در روستا یا در محله شهری برگزار می شود. این پایان خوش به تداوم جلسات کمک کننده است. در اینجا دو پرسش داریم: یکی اینکه هر جلسه ای که به پایان می رسد، در پایان چه بخش هایی داریم؟ و چطور می توان آن را تبدیل به پایان خوش کرد. در پايان هر جلسه: نوشتن و امضای صورتجلسه، تعیین زمان و مکان برای جلسه بعدی و نیز اینکه چه کسانی در جلسه بعدی باشند یا دعوت شوند، گرفتن عکس گروهی برای مستندسازی. این موارد باید با دقت انتخاب شوند و با حوصله طراحی شوند. اما در انتهای جلسه باید اتفاقی رخ دهد که انرژی بخش باشد، به آدم ها توان دهد، و آنان را ترغیب کند که جتما در جلسه بعدی شرکت کنند. این همان پایان خوش است. برای مثال در پايان، همه دور هم چاي و شيريني مي خورند و انرژي مي گيرند. یکی از اعضا از قبل می دانسته که باید شیرینی درست کند و آورده است و چای هم خانگی توسط یکی دیگه درست شده است. همین مصداق یک پایان خوش است. برای پایان خوش، به صورت مشارکتی و همراه با محلی ها بیاندیشید و طراحی کنید.
پرسش سوم. پرسش ها مهم ترین اجزای فرآیندهای تسهیلگری هستند. هر جا، در هر گام، پرسش هایی هستند که قرار نیست تسهیلگر پاسخ بدهد و حتی قرار نیست که تسهیلگر پاسخ را بداند (البته اگر دانست بهتر است). اگر قرار باشد که تسهیلگر پاسخ را ندهد و اگر قرار نیست که تسهیلگر پاسخ را بداند، پس برای چه این پرسش ها را طراحی می شوند. اما پرسش مهم تر این است که اگر قرار باشد که تسهیلگر پاسخ را ندهد و قرار باشد که تسهیلگر پاسخ را نداند، بهتر نیست که خود اجتماع محلی پرسش ها را طراحی کند.
گروه پاسخ داد: تسهیلگر منبع علم و دانش نیست، بلکه اداره جلسه را برای حرکت همزمان همه افراد بر عهده دارد. یعنی، تسهیلگر مسئول نظردهی نیست، بلکه جویای نظرات و دیدگاههای اعضای گروه است. تسهیلگری بر چگونگی مشارکت افراد در روند یادگیری یا برنامهریزی تمرکز دارد نه صرفا خروجی جلسه. به همین منظور، حتی تسهیلگر میتواند خواست مردم را مبدل به پرسش کرده و از خود آنها بخواهد تا جوابی برای این پرسش براساس دانش محلی و تجربه خویش بیابند. پس از آن کارشناس به پرسش ها پاسخ میدهد یا اگر کسی پاسخ را بلد نبود باید بلد باشیم که از پاسخ دادن طفره بریم، یا پاسخ رو موکول به زمان دیگری کنیم و در مرحله آخر در طی چندین جلسه هم اندیشی برای رسیدن به یک نقطه خروجی که در آن انتظارات مردم و خروجی فکری، عملی کارشناس بتواند اجرایی شود، گفتگو صورت خواهد پذیرفت.
پرسش چهارم. یکی از اجزاء فرآیند ارزشیابی مشارکتی است. این کاری است که در اجتماع محلی به فراخور کارهایی که انجام می شود، تسهیل می گردد. به نظر شما در فرآیند یک ارزشیابی مشارکتی چه مؤلفه هایی باید مورد توجه قرار گیرند و مرور شوند (حداقل به دو مؤلفه اشاره کنید)؟
گروه پاسخ داد : برای ارزشیابی، لازم است که گروه محلی یا مردم محلی، اهداف فرایند اجتماع محور را بدانند و این اهداف از قبل تعیین شده باشند و همه در جریان باشند چون ارزشیابی یعنی سنجش اینکه آیا به اهداف رسیده ایم یا نه. اگر اهداف مشخص باشد در این صورت، شاخص هایی را برای هر هدف تعریف می کنیم و سپس مشارکتی با مردم، همان شاخص ها را مورد ارزیابی قرار می دهیم. در ارزشیابی مشارکتی متوجه می شویم که چرا موفق بوده اید یا چرا ناکام مانده ایم. برای همین تحلیل نقاط قوت و ضعف اهمیت دارد.
پرسش پنجم. فرایندها قابل پیش بینی نیستند، چون به عنوان تسهیلگر با گروه هدفی روبرو هستیم که پویا است و در واقع آنان هستند که نقش بسزایی در فرآیندها دارند. پس چرا باید فرایندها را طراحی کنیم وقتی که نمی دانیم چه خواهد شد؟
گروه پاسخ داد: به دو دلیل طراحی فرایند از قبل صورت می گیرد: یکی اینکه وقتی که فرایند طراحی شد و بعد اجرا شد، اگر درست پیش رفت باید ارزیابی کنیم که چرا در طراحی موفق بوده ایم و چه چیزهایی را در نظر گرفته ایم. اگر فرایند طراحی شده موفق نشد و درست اجرا نشد و مردم یا گروه محلی طور دیگری رفتار کردند یا نقش پذیری آنان به گونه ای دیگری بود، در این صورت باید ارزیابی کنیم که چرا موفق نبوده ایم و در این صورت بفهمیم که چرا این اتفاق رخ داده است. در هر دو مورد، وجود یک برنامه قبلی نشان دهنده ذهنیت ما از اجتماع است. در این صورت با ارزیابی فرایند اجرا شده متوجه می شویم که اشکال کار ما چیست یا نقاط قوت آن چیست.
پرسش ششم. یکی از ویژگی های مهم هر فرآیند این است که به تدریج به سوی پایداری برود یعنی که وابسته به تسهیلگر نشود. برای اینکه فرآیندها پایدار شوند و اجتماع خود صاحب فرآیند شود، چه باید کرد (حداقل سه پیشنهاد) ؟
در باره این پرسش سه گروه کار کردند: گروه نخست، برای رسیدن به پایداری موارد زیر را مطرح کرد:
۱. اهمیت متبحر بودن تسهیلگر
۲.تبدیل اجتماع محلی به گروه و تیم از طریق برگزاری جلسات با هدف های مشترک با روش های تسهیلگری
۳. تعیین قوانین گروه و تدوین اساس نامه
۴. ارائه آموزش های لازم به اعضای گروه در زمینه های نحوه صحیح ارتباط گیری ، فواید انجام کار گروهی ،فن بیان، مطالبه گری و ...
۵.انجام کارهای گروهی مشترک و تقسیم وظایف بین اعضای گروه
گروه دوم هم در باره این پرسش و راه تحقق پایداری موارد زیر را مطرح کرد:
۱. اینکه خود اهالی در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی اولیه مشارکت داشته باشند، و همین باعث تعهد آنان و پایداری فرایند می شود.
۲. اینکه فرایندی که تعریف می شود، قطعا معطوف به حل یک مساله یا مشکل است که مهمه و دغدغه اصلی خود مردم است نه اینکه تسهیلگر بنا به صلاحدید خودش، آن مشکل را انتخاب کرده باشد و براش فرایند تعریف کند.
۳. مسیولیت پیشبرد اغلب بخش ها را به خود مردم جامعه محلی واگذار کنیم تا درگیر در فرایند اجرا بشوند. بدین صورت احتمال متعهد شدن آنان به ادامه طرح بیشتر می شود.
۴.هم از نیروهای جوان و هم از افراد مسن که تجربه بیشتری دارند استفاده شود، بدین گونه نیروهای جوان تشویق می شوند، و همچنین تجربه ریش سفیدان هم در حل مسأله به کار گرفته می شود.
۵.اینکه تسهیلگر بتواند ارتباط خوبی را بین اعضای درگیر در فرایند به وجود آورد، دوستی بین آنها شکل بگیرد و این موضوع در اینکه تعهد به آن کار پیدا کنند تاثیر گذار است.
گروه سوم هم چنین نظر داد:
اول تسهیلگر مشخص کند که همیشه نیست و زمان خروج را معین نماید تا جامعه بداند همیشه تسهیلگر وجود ندارد. آموزش تسهیلگران محلی که در کنار تسهیلگر فرایند اهمیت دارد زیرا تسهیلگر محلی امکان تداوم مقدور می سازد. بعد کم کم تسهیلگر محلی بخش هایی را به عهده بگیرد؛ و سرانجام ارزشیابی کنند، و ببینند می توانند خودشان ادامه هند. پروژه از ابتدا و انتها بر مشارکت مردم و انتخاب نمایندگان جامعه مدنی با ترکیبی از سن، تحصیلات و جنسیت های متفاوت پیش برود تا زمینه گفت گو بین خود مردم فراهم شود. و این گفت گوها و نشست های مشترک منتهی به ایجاد سازمان های محلی می شود و سازمان های محلی در گروهای مختلف که با خرد جمعی و مشارکت همه افراد زمینه توسعه روستا را توسط خود اهالی فراهم می کند. دیدن نقش تمام ذینفعان و دغدغه ها در پروژه یکی دیگر از اقدامات مهم پایداری پروژه است و حمایت و حفظ ارتباط سازمان متولی با سازمان های محلی گروهای هدف و سایر ذینفعان در ایداری پروژه مهم و ضروری است. همچنین زمان لازم برای پایداری فراهم باشه چون گاهی وقت ها بعد از چندین سال به پایداری یه موضوع می رسد.
چنان که در بالا می بینید در باره هر یک از پرسش های زیر نظراتی از سوی گروه های بحث مطرح شد. هر چند این نظرات ممکن است کامل نباشد، اما حداقل نظرات دوستان شرکت کننده را در زیر آورده ایم. از دوستان شرکت کننده در فعالیت این هفته، خانم ها افسون رحیمی، مهناز کرمی، فاطمه رضایی، هاجر پورنخعی، مهدیه جعفری، مهتا چابکی، نیره ذوالفقاری، سارا حسنوندی، شیوا اسفاری و سوزان شهاب پور و آقایان عباس بیدار، امید سجادیان و رضا سعادت منش سپاسگزارم که صبورانه این فعالیت آموزشی در باره تسهیلگری را همراهی کردند.
برای آنکه در باره فرایند تسهیلگری اجتماع محور بیشتر بدانیم، پاورپوینتی آماده شده است. در صورتی که علاقه مند هستید می توانید پاورپوینت را از سایت ppt.ir تهیه کنید.
برای تماشای ویدئو مربوط به فرایند در آپارات، روی این لینک کلیک کنید.
+ نوشته شده در پنجشنبه سوم مهر ۱۳۹۹ ساعت 12:47 توسط سعید نوری نشاط
|